اقتصاد در عصر جدید
- 3 فروردین 1399
- ۰
- بازدیدها: 576
- دسته بندی:
عنوان کتاب: اقتصاد در عصر جدید
تاریخ انتشار: ۱۳۹۶
نویسنده: جعفر خیرخواهان
مترجم: جعفر خیرخواهان
توافقات تجاری و تجارت بین الملل در عصر تحول اقتصاد جهان
مهمترین حادثه غیرمنتظره در سال گذشته، به قدرت رسیدن دونالد ترامپ بود. امریکا بزرگترین اقتصاد جهان محسوب میشود و تصمیمات گرفته شده در این کشور اثرات زیادی بر همه کشورها میگذارد. ترامپ فاقد هرگونه تجربه سیاسی و نظامی بوده، خیلی راحت حقیقت را کتمان میکند، به تئوری توطئه میچسبد و سرشار از تناقضات است. اما مهمتر از همه اینکه، بیشتر وعدههای ترامپ درباره موضوعاتی مانند تجارت خارجی، مهاجرت، مالیاتستانی، درمان و چیزهای دیگر، رفاه رأیدهندگان به وی نه تنها افزایش نمیدهد بلکه کاهش هم خواهد داد. اگر ترامپ سیاست تجاری بینالمللی را که برای کشور امریکا پیشنهاد میدهد در کسبوکار خود هم بکار میبرد سالها پیش ورشکسته شده بود. برای مثال وی از شعار «جنس امریکایی بخر» حمایت میکند اما تمام اجناس هتلهای زنجیرهای او وارداتی است!
سیاستهای خارجی ترامپ احتمالاً ریسکهای جدی برای آسیا، اروپا و آمریکای لاتین دارد. همه کشورها از سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ زیان خواهند دید. تعداد زیادی از ملیتهایی که قانونی و غیرقانونی در آمریکا زندگی میکنند تحت تأثیر قرار میگیرند. رشد ملیگرایی و حمایتگرایی، کاهش تجارت و خطر جنگ تجاری و حتی جنگهای منطقهای جملگی از رشد اقتصاد جهانی خواهد کاست.
نمایش تعصب و ملیگرایی که اغلب با حمایتگرایی همراه است ترامپ را به یک مشکل بسیار بزرگ تبدیل کرده است. ترامپ چین و مکزیک را متهم به دزدیدن مشاغل آمریکاییها میکند. فناوری چنان سریع پیشرفت کرده است که تعداد مشاغل در صنایع کارخانهای رو به افول است. نتیجه اینکه هیچ راهی وجود ندارد که ترامپ بتواند تعداد قابل توجهی از مشاغل کارخانهای با دستمزد بالا را به آمریکا بازگرداند. آمریکا همچنین در صنایعی مانند زغالسنگ، فولاد و آلومینیوم مزیت رقابتی ندارد و نباید تلاشی برای حفظ آنها بکند. لغو تجارت آزاد قطعاً کمکی نخواهد کرد. اگر ترامپ چنین کاری بکند مشاغل بازنخواهد گشت و قیمت کالاهای وارداتی افزایش مییابد، در نتیجه قدرت خرید آمریکاییها را کاهش میدهد و بنابراین به همان مردمی زیان میرساند که به او رای دادند.
واردات کالاهایی که رقیب صنایع داخلی هستند معمولا اثر جغرافیایی دارد یعنی بر صنایع تمرکز یافته در مناطق خاص تاثیر منفی میگذارد. بهترین واکنش سیاستی، کمک به جوامع زیاندیده برای کسب مهارت و ایجاد مشاغل جدید است. واردات ارزان اگرچه عدهای را بیکار کرده، اما منافع زیادی برای مصرفکنندگان داخلی و کارگران خارجی داشته است. استراتژی بازگشت به حمایتگرایی و تلاش به خنثی کردن رشد سایر ملتها حرکت غیرقابل دفاعی بوده و اقتصاد جهانی را به سمت پایین میکشاند. استراتژی مناسب، بازنگه داشتن مرزها بر روی ورود و خروج کالاها و انسانها است درحالیکه راههایی برای کمک به کارگران داخلی که از پیشرفت فنی، تجارت یا سایر چالشها آسیب دیدند پیدا شود. از کشورهایی که مازاد تجاری عظیم دارند (مانند چین) خواسته شود بیشتر به تقاضای داخلی و کمتر به تقاضای صادراتی متکی باشند؛ به کارگران و جوامعی که از تجارت زیان دیدند کمک شود نه اینکه به حال خود رها شوند؛ از متهم کردن خارجیها به جرم دامپینگ و فروش کالاهای ارزان دست برداریم. اجرای چنین سیاستهایی یک بازی برد-برد بوده و به نفع همه کشورهای جهان است اما تاسفآور است که با آمدن ترامپ اینها آن چیزهایی نیستند که میبینیم.
شخص دونالد ترامپ و دوره ریاست جمهوری وی به دلایل مختلف یک چالش مهم برای اقتصاددانان هم شده است. نخست اینکه تا جایی که میدانیم کمتر اقتصاددانی وجود دارد که واقعا به این رییس جمهور توصیه و مشاوره داده باشد. دوم اینکه ترامپ بارها نشان داده است که علاقهای به نهادهای گردآوری دادهها و اطلاعات آماری و برخی کالاهای عمومی اساسی دیگر که دولت ارایه میدهد نشان نمیدهد. او هیچ علاقهای به بینشهای اقتصاددانان، پژوهشهای اقتصادی و سیاستگذاری مبتنی بر شواهد ندارد. و سوم اینکه این دولت پارهای پیشنهادات داده است که واقعا سیاستهای رادیکال و تندروانهای هستند و برخی از آنها چالشهای جدی برای نهادهای موجود مانند بانک مرکزی و نظام تجاری بینالملل هستند که واقعا اقتصاددانان حرفهای جدی برای گفتن درباره آنها دارند.
مجموعه اینها را که در نظر میگیریم شاهد مقدار زیادی نااطمینانی خواهیم بود و در حالیکه اقتصاددانان واقعا نمیتوانند دسترسی مستقیم به این دولت داشته باشند آنها راهحل را در تولید و انتشار گزارشات، مقالات و کتابهای بسیار زیاد میبینند تا آثار و پیامدهای مخرب سیاستهای به اصطلاح ترامپی (منظور سیاستهای تبعیضی، تلافیجویانه، موقتی، برگشتپذیر، و نامطمئن است ) را بر همگان آشکار سازند. سیاستهایی که یک جنگ سرد تجاری به راه میاندازد، نااطمینانی را افزایش داده و نظام تجارت بینالمللی را تهدید میکند. پس این خطر در کمین است که اگر امریکا از این نقش بسیار فعال و مهم خود سر باز زند نظام تجارت جهانی فرو بریزد و وارد دوران جنگ سرد تجاری بشویم. مجموعه حاضر که مشتمل بر شش مقاله پژوهشی درباره اقتصاد و تجارت بینالملل در عصر ترامپ است نمونهای از این تلاشهای اقتصاددانان محسوب میشود.
آمریکا در حال تغییر در اولویتها و سیاستهای خود در حوزه سیاست تجاری و تعهد به همکاری بینالمللی است. چنین تغییر رویکردی اثرات گسترده و بالقوه اختلالزا بر اقتصاد امریکا و اقتصاد جهانی برجای میگذارد. مطالعه این مقالات به اهالی کسبوکار و فعالان اقتصادی در بخش خصوصی و نیز سیاستمداران و مدیران دولتی برای آشنایی بیشتر با موضوعات مهم سیاستگذاری تجارت خارجی، تغییر شکل بالقوه بنیادی در سیاست تجاری امریکا و چالشهای و زیانهایی که بوجود میآورد توصیه میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید