بیزینس کوچینگ چیست؟
بیزینس کوچینگ (Business Coaching) یک ابزار قدرتمند است که با استفاده از آن میتوانید موفقیت ها و دستاوردهای بینظیری داشته باشید. بیزینس کوچینگ را می توان در این فرآیند خلاصه کرد؛ مدیریت کردن تیمها برای کشف نقاط قوت و نقاط قابل بهبود عملکرد شرکت. برای درک بهتر کوچینگ کسب و کار ابتدا باید مفهوم کوچینگ را بدانید. بیزینس کوچینگ یک رابطه خلاقانه و پویا میان کوچ و صاحب کسب و کار یا اعضای تیم او است به منظور رسیدن به اهداف فردی و سازمانی، بهبود عملکرد، دستیابی به نتایجی قابل ارزیابی که در همان اولین جلسه کوچینگ مشخص می شود. بیزینس کوچ به صاحب کسب و کار کمک می کند تا به درکی عمیق تر از توانمندی ها و نقاط قابل بهبود خود دست یابند، نسبت به اهداف شخصی و کسب و کارشان آگاهی و بصیرت بیشتری کسب کنند.
تفاوت بیزینس کوچینگ با سایر رشته های کوچینگ؛ در بیزینس کوچینگ بر خلاف سایر رشته های کوچینگ، کوچ فرد با تجربه ای است که از پستی و بلندی های کسب و کار شما مطلع بوده و می تواند شما را در مسیر رسیدن به رشد و تعالی یاری دهد و در صورت نیاز به آن ها توصیه ها و راهکارهای لازم را ارائه دهد. حال آن که در سایر رشته های کوچینگ نیازی نیست کوچ در زمینه ای که فرد به کوچینگ نیاز دارد، تخصص و تجربه زیادی داشته باشد، به علاوه نباید به او راهکاری ارائه دهد. اما بیزینس کوچ باید یک کارآفرین و صاحب کسب و کار موفق باشد.
بهترین معیار برای سنجش یک صاحب کسب و کار عملکرد او و سازمانش است. کسب و کارهای کوچک از حیث هدف و چالش با کسب و کارهای بزرگ تفاوت دارند.
بیزینس کوچینگ رابطهای است که در آن صاحب کسب و کار به دنبال راهنمایی، حمایت و به چالش کشیده شدن است تا به واسطه آن ها بتواند دریابد چگونه میتواند کسب و کاری را راه بیندازد که همیشه آرزویش را داشت. بیزینس کوچینگ یعنی پرسیدن سوالهای مناسب در یک لحظه مناسب به گونهای که مراجع بتواند یک رهبر عالی برای کسب و کار خود باشد. بیزینس کوچینگ نه مشاوره است نه درمان نه منتورینگ، میتوانید اطمینان داشته باشید که یک بیزینس کوچ خوب و حرفهای قادر است مشکلات منحصر به فرد و سیستماتیک کسبوکار شما را شناسایی کند، اما چه کسی این توانایی را دارد که منتظر بماند تا شما خود به یک راهکار مناسب برسید و از همان ابتدا خودش راهکار و ایده هایش را پیشنهاد ندهد.
داشتن گوش شنوا تنها بخشی از یک معادله کوچینگی است، یک کوچ تنها زمانی میتواند به شما کمک کند که بداند چه عنصری کسب و کار شما را فوق العاده و ایدهآل خواهد کرد. آشنا بودن با زیر و بم کسبوکار شما تنها بخشی از معادله کوچینگی است اما یک کوچ تنها در صورتی میتواند به شما کمک کند که برای آدم ها ارزش و اهمیت قائل باشد و بخواهد آن ها را خوب بشناسد و نقاط ضعف و قوتشان را بشناسد. بیزینس کوچ باید صبور باشد، به مراجع کمک کند تا به درک واضح و شفافی از اقدامات آیندهاش برسد اما منتظر بماند تا خودتان دست به کار شوید.
مهم ترین قانون یک کوچ حرفه ای: صاحب کسب و کار تمامی عناصر لازم برای متحول ساختن کسب و کارش را دارد. یک بیزینس کوچ حرفه ای و تراز اول کنجکاوی و شهامت را توأمان دارد. کنجکاوی زمانی به کار میآید که کوچ بخواهد کسب و کار مراجع را زیر و بم کند تا ببیند چه مانعی راه پیشرفت آن را سد کرده است. به علاوه باید شهامت گفتن حقیقت را هم داشته باشد حتی اگر بداند گاهی اوقات هضم کردن این حقیقت برای صاحب کسب و کار کمی دشوار است. بیزینس کوچ مصرانه میخواهد به شما نشان دهد که هیچ کس به اندازه خودتان نمی تواند برای بهبود و ترقی کسب و کارتان قدمی بردارد. در اینجا یک تناقض جال وجود دارد، تا زمانی که شما به عنوان یک مراجع به کوچ نیاز دارید، او می تواند درآمد کسب کند اما موفقیت کار او در گروی این است که در گذر زمان مراجع نیاز کمتری به او داشته باشد و بتواند مستقل عمل کند. کوچ توانمند است و میتواند به شما کمک کند که ابتدا آنچه را باید تغییر دهید، تغییر دهید و سپس به تغییر دادن چیزهایی بپردازید که خود می خواهید تغییرشان دهید.
تاریخچه بیزینس کوچینگ
در دهه ۷۰ میلادی، تیموتی گالوی نویسنده آمریکایی مجموعه ای از کتابها را به نام سری درونی (Inner Series) منتشر کرد. در این کتاب ها گالوی مجموعه ای از ایده های جدید در مورد کوچینگ (مربیگری) و دستیابی به موفقیت همه جانبه در ورزش هایی مثل اسکی، تنیس و دیگر حرفهها مانند موسیقی را مطرح کرد که به قدرت درونی و نظم و انضباط فردی نیاز داشت.
مدل گالوی آنقدر محبوبیت پیدا کرد که بسیاری از غیر ورزشکاران هم در زندگی شخصی و حرفه ای خود آن را پیاده سازی کردند. آمریکا آن روزها تشنه ایده های جدید تیموتی گالوی بود و از سراسر امریکا او را برای سخنرانی های مشاغل تجاری و کسب و کارها دعوت میکردند. سالها بعد متفکران زیادی مانند ورنر ارهارد و توماس لئونارد (هردو آمرکایی) به گسترش ایده های گالوی در زندگی و کسب و کار پرداختند. با آن حال این “جان ویتمور” بود که تا حد زیادی از آموزههای تیموتی گالوی در بیزینس کوچینگ استفاده کرد.
بیزینس کوچینگ چه کمکی به صاحبان کسب و کار می کند؟
خیلی ها به اشتباه گمان میکنند که بیزینس کوچینگ فقط به درد کسب و کارهایی میخورد که با مشکل مواجه شدهاند و برای عبور از بحران به کمک نیاز دارند. این در حالی است که بیزینس کوچینگ فضایی را فراهم میکند که صاحب کسب و کار بتواند چالشها و مشکلات موجود را به فرصتی برای ارتقای عملکرد سازمانش تبدیل کند.
صاحب کسب و کار به دنبال توصیههایی کاملاً تخصصی است، میخواهد دیدگاهی واضحتر و واقعگرایانه نسبت به آینده کسب و کارش داشته باشد و برای از میان برداشتن موانع و مشکلات موجود راهکاری پیدا کند. بیزینس کوچ باید در زمینه کوچینگ و مهارت های آن تخصص و تبحر کافی داشته باشد و مشتاق و علاقمند باشد تا به صاحب کسب و کار کمک کند و در راستای رشد و پیشرفت تجارت او گام بردارد.
بیزینس کوچ کیست؟
بیزینس کوچ به شما کمک می کند تا؛
- یک چشم انداز خوب و جامع برای زندگی و کسب و کارتان تعریف کنید.
- شما را راهنمایی میکند تا بتوانید مهارتهای حرفه ای خود را تقویت کرده و ذهن و نگرشتان را رشد و توسعه دهید.
- به شما درباره خودتان، نقاط قوت و نقاط قابل بهبودتان بازخورد میدهد.
- به شما کمک میکند تا فرصت های کسب و کارتان را شناسایی کنید.
- شما را با سازمانها و متخصصینی ارتباط میدهد که می توانند در حل مشکلات و مسائل به شما کمک کنند.
- در زمان تغییر و تحول به شما کمک میکنند یک بنگاه اقتصادی تأسیس کرده و آن را توسعه دهید.
- به شما کمک میکتتد تا میان زندگی و کسب و کارتان تعادل و توازن برقرار کنید.
- به مشکلات شما گوش میدهد، کمک میکند تا برای خود اهدافی مشخص کنید، برنامهای برای اقدامات لازم برای محقق ساختن این اهداف طراحی کنید و شما را ملزم میکند این برنامه ها را اجرا کرده و اقدامات لازم را صورت دهید.
- به شما انگیزه میدهد و تشویقتان میکند تا اعتماد به نفس داشته باشید و برای خودتان ارزش و احترام قائل شوید.
ویژگی های یک بیزینس کوچ خوب
ویژگی های زیر برای یک بیزینس کوچ مهم و حیاتی بوده و میتواند شکست یا موفقیت مراجع را رقم بزند.
- یک بیزنس کوچ باید در مؤسسات معتبر مهارتها کوچینگی را آموخته باشد.
- باید در زمینه تشخیص و حل مشکلات رایج در کسب و کارهای کوچک تجربه خوبی داشته باشد، مخصوصاً در حیطهای که مراجع در آن با مشکل مواجه شده و به کمک نیاز دارد؛ بتواند شما را راهنمایی کند تا راه حلی برای مشکلات و مسائلتان پیدا کنید.
- نیازها و خلاقیتهای کسب و کارتان را بشناسد و حامی شما باشد، شما را تشویق کند تا به استقبال چالشهای مرتبط با کسب و کارتان بروید و به شما انگیزه میدهد تا با مشکلات و سختیهای اداره کردن یک کسب و کار کوچک کنار بیایید.
- صبور و مشتاق باشد و زمان کافی برای تعامل برقرار کردن با شما در نظر بگیرید تا از بابت رشد و موفقیت کسب و کارتان اطمینان حاصل کند.
- سایر صاحبان کسب و کار و متخصصین برای او ارزش و احترام قائل هستند.
- مردمی باشد و به انسان ها علاقه وافری داشته باشد و مشتاقانه بخواهد به آن ها کمک کند.
- خوب میداند که چطور میشود با دیگران یک ارتباط مؤثر برقرار کرد و گوش شنوا داشت.
- یک منبع الهام بخش است که به دیگران انگیزه می دهد تا پتانسیل های خود را به حداکثر برسانند و برای این منظور از ابزارهایی همچون تشویق، بازخورد دادن و راهنمایی اثربخش کمک می گیرد.
- یک تسهیلگر و معلمی تأثیر گذار و کارآمد
- برای شما مشخص و واضح میکند که میخواهید چه مهارتهایی را در زمینه مدیریت کسب و کار به دست آورید.
- به شما یادآوری میکند که چرا این مهارتها اهمیت بسزایی دارند.
- به شما کمک میکند تا به صورتی کاملاً دقیق مشخص کنید که به هنگام انجام یک وظیفه یا کار تجاری باید چه رویکردی در پیش بگیرید.
- بر عملکرد شما نظارت دارد.
- به شما بازخورد میدهد تا عملکردتان را ارزیابی کند.
- شما را به چالش میکشد، برایتان تکالیفی مشخص میکند و از شما کارهایی میخواهد، از رشد و پیشرفت شما اطمینان حاصل میکند.
مهم ترین عناصر یک رابطه کوچینگی چیست؟
یک عنصر کلیدی در برقراری یک رابطه مؤثر میان مراجع و بیزینس کوچ متعهد بودن هر دو طرف است. هر دو باید مشتاق باشند و زمان کافی صرف کنند تا اعتماد طرف مقابل را به دست آورند و یک رابطه خوب برقرار کنند. از دیگر ویژگی های ضروری که کیفیت یک رابطه را بهبود می بخشد میتوان به موارد زیر اشاره داشت؛
- احترام: این احترام در نتیجه تشخیص دانش، مهارت و توانمندی های کوچ و خواست مراجع برای توسعه دادن توانمندیها و تجربیاتش به دست میآید.
- اعتماد: اعتماد در نتیجه ارتباط، در دسترس بودن، قابل پیش بینی بودن و وفاداری میان کوچ و مراجع پدید می آید.
- شکل گیری همکاری و شراکت: کوچ و مراجع باید به این موضوع پی ببرند که هر دو همچون شرکای حرفه ای و تجاری نیستند.
موانع طبیعی بر سر شکلگیری یک همکاری حرفهای درست درک نکردن انتظارات هر یک از طرفین یا عدم اطمینان و ابهام در این انتظارات است.
اقداماتی که میتوان برای غلبه بر این چالشها به کار بست؛
- ارتباط باید صریح و باز باشد.
- مسائل و مشکلات واضح و آشکار برطرف شوند.
- پیش بینی این مسئله که تصمیم ها چگونه بر روی اهداف تجاری تأثیر می گذارند.
- بررسی برنامه اقدامات
- انتظارات و توقعات واقع گرایانه: کوچ شما را تشویق میکند برای خود اهدافی مشخص کنید که واقع بینانه و دست یافتنی و مرتبط با کسب و کار شما باشند.
- زمان: در رابطه میان کوچ و صاحب یک کسب و کار، زمان یکی از مهم ترین عناصر است هر دو یک زمان خاص را برای ملاقات هایتان در نظر می گیرید، در ابتدا این ملاقات ها باید یک یا دو بار در هفته باشد؛ شکل گیری این رابطه زمان کمتری باید صرف کنید.
علائم و نشانه های یک رابطه کوچینگی موفق کدامند؟
- صاحب یک کسب و کار کوچک معمولاً با آغوش باز از تغییر و تحول استقبال می کند، می خواهد فرصت ها و امکانات کسب و کار را کشف کند و از دیگران مطالب تازه ای یاد بگیرد.
- این ارتباط برای بیزنس کوچ و صاحب کسب و کار الهام بخش و در عین حال بسیار لذت بخش می باشد.
- صاحب کسب و کار توعی ارتباط و همبستگی را تجربه می کند که علاقه، احترام، ارتباط سر راست دو طرف از ارکان ارزشمند و ثابت آن به حساب می آیند.
- بیزینس کوچ تجربه، مهارت و موفقیت هایش را با خود به این رابطه می آورد. به واسطه راهنمایی و حمایت کوچ است که شما میتوانید دانش و مهارتی عمیق و ژرف از اداره کردن موفقیت آمیز یک کسب و کار به دست آورید.
- صاحب یک کسب و کار تمایل و علاقه اش برای موفق شدن را به این رابطه تزریق میکند و برای یادگیری از بیزینس کوچ مشتاق و متعهد است.
بیزینس کوچینگ چه مراحلی دارد؟
کوچینگ از مراحل مختلفی تشکیل شده که هر یک از آن ها یادگیری و رشد شما را به عنوان یک صاحب کسب و کار بازتاب می کنند. در هر کدام از این مراحل ممکن است بیزینس کوچ نقش های مختلفی را به عهده بگیرد. هر مرحله در مرحله دیگر ادغام شده. در ادامه برایتان خواهیم گفت که این نقش ها منحصر به یک مرحله خاص نیستند اما کاملاً مشخص است که هر کوچ در کجا باید در قالب این نقش ظاهر شود. می توان برای بیزینس کوچینگ ۴ مرحله اصلی در نظر گرفت:
- دستور دهنده
- همکاری کننده
- متقاعد کننده
- تأیید کننده
کوچ و صاحب کسب و کار برای آن که بفهمد ارتباط خود را با کدام مرحله شروع کنند، باید این مسائل را در نظر بگیرند؛
- مراجع برای اداره کردن یک کسب و کار کوچک چه دانش، مهارت و توانمندیهایی دارد؟
- سطح تجربه مراجع در کسب و کار چیست؟
- مراجع به چه میزان از راهنمایی و حمایت بیزینس کوچ نیاز دارد و باید از چه نوع باشد؟
این پرسشها در حین جلسات مستمر بین مراجع و بیزینس کوچ رد و بدل میشود، معمولاً این جلسات هفته ای یک بار برگزار میشوند. رابطه کوچینگی ممکن است از هر چهار مرحله تبعیت کند یا فقط تعدادی از آن ها را در بر گیرد. در واقع مرز میان این مراحل به اندازه ای کم رنگ است که سخت میشود بگوییم چه زمان در چه مرحله ای تمام می شود و در مرحله بعد آغاز می شود. بیزینس کوچ باید مدام این رابطه کوچینگی را بررسی و اریابی کند تا ببیند در چه زمانی میبایست نقش خود را تغییر دهد. یک کوچ حرفه ای و زیرک خوب می داند که اگر در یک مرحله ثابت و راکد بماند و سبک کوچینگی را تغییر ندهد، رابطه به حالت رکود درآمده و صاحب کسب و کار نمیتواند رشد و پیشرفت داشته باشد.
سبک ارباب منشانه
در اولین مرحله از کوچینگ شما معمولاً تجربه کمی در مدیریت یک کسب و کار دارید. در این مرحله بیزینس کوچ به شما امر و نهی کرده و توصیه های لازم را ارائه می دهد، در این مرحله او نقش یک معلم انگیزه بخش را ایفا می کند و به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس لازم را کسب کنید. بیزینس کوچ در این مرحله می کوشد تا زمان بیشتری را به شما اختصاص دهد، اطلاعات دقیق و مفصلی در مورد مسائل مرتبط به کسب و کار شما مفاهیم و تکنیک های مدیریت کسب و کار ارائه می کند. کوچ بسیاری از تجربیات، ویژگی ها و رویکردهایش را با شما در میان می گذارد و راهکارهایی برای داشتن یک کسب و کار موفق ارائه می کند. به شما می گوید که خودش یا دیگران مسائل و مشکلات تجاری مشابه را چگونه حل و فصل کرده اند و نتیجه و پیامد این رویکردها را به شما گوشزد خواهد کرد.
سبک متقاعد کننده
در دومین مرحله، بیزینس کوچ صاحب کسب و کار را قانع می کند تا به جای آن که جواب سوال ها و مشکلاتش را از کوچ بخواهد، خودش پاسخ را پیدا کرده و مشکلاتش را حل کند و به دنبال چالش باشد. در این مرحله میتوان گفت صاحب کسب و کار تجربیاتی دارد که به او جهت می دهد. کوچ به صاحب کسب و کار کمک می کند تا اهل ریسک کردن باشد و خطر کند و برای این منظور استراتژی های جدیدی را به صاحب کسب و کار پیشنهاد میدهد، از او سوال میپرسد و او را به چالش میکشاند: صاحب کسب و کار را به سوی کشف چیزهای جدید سوق می دهد.
سبک همکاری
در این مرحله صاحب کسب و کار تجربه و توانمندی کافی برای همکاری و مشارکت با بیزینس کوچ را دارد تا از این طریق مسائل و مشکلات مرتبط با کسب و کارش را حل کند و استراتژیهای جدیدی را طراحی و اجرا کند. صاحب کسب و کار و بیزینس کوچ کار برنامه ریزی استراتژی ها و عملیات هر روزه را دوشادوش هم انجام میدهند. در این مرحله از رابطه کوچ صاحب کسب و کار را ترغیب می کند تا مستقل عمل کند. کوچ شما را راهنمایی و کمک می کند اما اجازه میدهد موقعیت های مختلف را خودتان مدیریت کنید. اگر مشکل یا مسئله ای پیش آید که صاحب کسب و کار نتواند آن را حل کند، کوچ در کنار او حضور دارد تا او را در گذر از این موقعیت یاری کند.
سبک تصدیق / تأیید کننده
در این مرحله صاحب کسب و کار تجربیات بسیاری به دست آورده و اصول و تکنیک هایی را آموخته که به واسطه آن ها میتواند یک کسب و کار موفق داشته باشد. در این مرحله کوچ به او کمک میکند تا برای آینده اهدافی مشخص کند و سمت و سوی کسب و کارش را تعریف کند. به علاوه صاحب کسب و کار می تواند از طریق کوچ به متخصصین صنعت و تجارت و منابع مختلف پیوند بخورد. کوچ ممکن است نقش های پیشین خود را ایفا کند، اما بیش از همه باید همچون آینه عمل کرده و یک شنونده خوب باشد. بیزینس کوچ بی آن که قضاوت کند صاحب کسب و کار را تشویق میکند تا تصمیم بگیرد و به نقش او به عنوان یک قهرمان سرنوشت ساز کسب و کارش، ارزش و اعتبار قائل است.
کوچینگ چگونه عمل می کند؟
کوچینگ با یک جلسه معارفه آغاز می شود که در آن کوچ با صاحب کسب و کار و تجارت او آشنا می شود. سپس بر اساس یک برنامه منظم با او جلسه می گذارد. این جلسات می توانند به صورت حضوری، آنلاین یا تلفنی برگزار شوند. در این جلسات تغییرات حاصل بررسی و ارزیابی می شوند، استراتژی هایی طراحی خواهند شد، مشکلات موجود شناسایی و شفاف سازی خواهند شد، اهدافی معین می شوند.
جلسه معارفه: بیزینس کوچ ترتیب یک جلسه معارفه را می دهد و در آن سوال های مفصلی درباره کسب و کار و زندگی مراجع می پرسد. این جلسه چیزی در حدود ۲ ساعت طول می کشد. برخی بیزینس کوچ ها پیش از شروع جلسه معارفه یک پرسش نامه و یک قرارداد تهیه می کنند و از صاحب کسب و کار می خواهند به این پرسش ها پاسخ داده و قرارداد را امضا کنند. این جلسه معارفه اهمیت بسزایی دارد چرا که سبک و لحن جلسات کوچینگ و نحوه همکاری بیزینس کوچ و صاحب کسب و کار را مشخص خواهند کرد.
جلسات کوچینگ
بیزینس کوچ و صاحب کسب و کار طبق یک برنامه منظم با یکدیگر ملاقات میکنند تا؛
- تمامی تکالیف یا توافق هایی که در جلسه پیش تعیین شده بررسی شود.
- اهداف و آرمان های صاحب کسب و کار برای خودش و تجارتش در دوره بعدی کوچینگ مشخص شود.
- برنامه ای برای محقق شدن اهداغ در دوره بعدی کوچینگ طراحی شود و ببیند چه اقداماتی باید صورت بپذیرد.
- بین کار و زندگی تعادل و توازن برقرار شود.
بیزینس کوچینگ برای چه کسانی مناسب است؟
بیزنس کوچینگ به درد کسانی میخورد که میدانند چه میخواهند و با آغوش باز به استقبال تغییر میروند. در این صورت بیزینس کوچ به آن ها کمک میکند تا برای خود اهدافی بهتر و عالیتر تعریف کنند، بهتر تصمیم بگیرند، عملکرد بهتری از خود به نمایش بگذارند و روابط شان را بهبود بخشند. ببیزنس کوچینگ برای؛
- مدیران عامل
- مدیران ارشد
- صاحبان کسب و کار
- کارآفرینان
مناسب است.
نتیجه گیری:
با کوچینگ و به خصوص بیزنس کوچینگ و کاربرد آن در سازمانها و کسب و کارهای بزرگ و کوچک آشنا شدیم و آموختیم تسهیلگری توسط یک کوچ در سازمان اهمیت بالایی دارد و اکثر سازمان های موفق و برندهای نام آشنا، رشد خود را مدیون حضور کوچ های حرفهای (که سازمان آنان را آنالیز و توسط خودشان رشد داده اند) هستند.
تحریریه
امتیاز بینندگان:۵ ستاره