چطور سرمایه گذاری جسورانه ای داشته باشیم؟
- 22 مهر 1399
- ۰
- بازدیدها: 347
- دسته بندی:
چطور سرمایه گذاری جسورانه ای داشته باشیم؟
سرمایه گذاری جسورانه، سرمایهی اولیه یا سرمایهی خصوصی هم نامیده میشود و اغلب برای کسبوکارهایی استفاده میشود که توانایی زیادی برای توسعه یافتن دارند. برای مثال یکی از شرکتهای شناختهشده، شرکت دستگاههای دیجیتال (DEC) نام دارد که در سال ۱۹۵۷ تأسیس شد. تأسیس این شرکت از منابع مالیای ممکن شد که از جورج دوریو (George Doriot)، مالک شرکت سرمایه گذاری جسورانه تحقیق و توسعهی آمریکا (ARDC) بهدست آمده بود.
منابع مالی بهدست آمده از سرمایه گذاری جسورانه اساسا برای شرکتهایی استفاده میشود که برای دریافت وام از بانکها سابقهی عملکرد کافی ندارند. بیشتر شرکتهای کسبوکار فناوریمحور برای آغاز کار خود از سرمایه گذاری جسورانه استفاده کردهاند. در اکثر موارد، این شرکتها باید بهنحوی سود بهدست آمده را با شرکتی که اقدام به سرمایهگذاری جسورانه کرده است به اشتراک بگذارند. برای این کار شرکتها معمولا سهام خود را به شرکت سرمایهگذار میدهند.
بهدست آوردن منابع مالی از طریق سهام مخاطرهآمیز معمولا آسان نیست. در واقع درخواست بیشتر دارندگان کسبوکارها برای سرمایهگذاری جسورانه رد میشود. این درخواست فقط در صورتی مورد قبول واقع میشود که کسبوکار درخواستکننده، طرح کسبوکاری داشته باشد که بهراحتی موفقیت و سوددهی بالای شرکت را در یک بازه زمانی پنجساله نشان بدهد.
اهمیت و تأثیر سرمایه گذاری خطر پذیر
و اما داستان تمامی استارتاپها با یک ایده شروع میشود. ایدهای که قابلیت تبدیل شدن به راهکاری نو برای رفع نیازی پنهان از مشتری و یا راهحلی بهتر نسبت به راهحلهای موجود برای رفع نیازهای آشکار او را داشته باشد. بدیهیست که استارتاپ برای جذب سرمایه انسانی توانمند، تبدیل ایده به محصول، معرفی محصول به بازار هدف، تسخیر بازار هدف، رشد و افزایش مقیاس و در نهایت دستیابی به برتری در صنعت خود به منابع مالی بسیار زیادی نیاز دارد. (میانگین سرمایه جذب شده توسط استارتاپهای تکنولوژی محور امریکایی در مراحل مختلف توسعه تا قبل از اولین عرضه سهام در بورس ۲۳۹ میلیون دلار است.)
در واقع اگر استارتاپ را کسب و کاری نوپا، تکنولوژی محور و مقیاسپذیر بدانیم، ایجاد تحول در صنعت مورد فعالیت، تسخیر سریع بازار هدف و دستیابی به برتری، بدون وجود سرمایه گذاران خطر پذیر در مراحل مختلف رشد و افزایش مقیاس امکانپذیر نیست.
بنابراین نیاز به بازاری کارا متشکل از سرمایه گذاران خطر پذیر برای فراهم کردن سرمایه پولی مورد نیاز استارتاپها و مهمتر از آن سرمایههایی از جنس اعتبار، روابط، مشاورههای عملیاتی و استراتژیک و همچنین تجربه و مهارتهای مدیریتی مطرح است.
به همین دلیل ارزش سرمایهای که سرمایه گذاران خطر پذیر خبره برای استارتاپ های موجود در پرتفلیوی خود فراهم میکنند، بسیار فراتر از مبلغ سرمایه تزریق شده، است. برای نمونه یک سرمایه گذار خطر پذیر خبره در محقق شدن رشد و افزایش مقیاس، ایجاد همکاریهای استراتژیک استارتاپ با دیگر بازیگران کلیدی صنعت، مشتریان یا تأمینکنندگان، افزایش کانالهای فروش، جذب مدیران کلیدی برای استارتاپ، ارائه خدمات حقوقی، مالی و…، تسهیل و تسریع فرآیند خروج بنیانگذاران از استارتاپ (از طریق فرآیندهایی مانند ادغام و تملیک، عرضه اولیه سهام و… به دلیل داشتن روابطی کارآمد با پذیره نویسان)، جذب دیگر سرمایه گذاران خطر پذیر برای مشارکت در تأمین مالی استارتاپ در دورهای بعدی جذب سرمایه و… بسیار مؤثر خواهد بود.
میتوان گفت سرمایه گذاران خطر پذیر با فراهم نمودن سرمایه مورد نیاز استارتاپها در مراحل رشد و افزایش مقیاس، آینده را تأمین مالی میکنند. جالب است بدانید موفقترین شرکتها در دو قرن اخیر (اینتل، سیسکو، مایکروسافت، اوراکل، آمازون، فیسبوک، اپل، گوگل و…) همگی در مراحلی از رشد و افزایش مقیاس توسط سرمایه گذاران خطر پذیر تأمین مالی شدهاند.
خطر پذیر بودن این نوع از سرمایه گذاری دقیقا به چه معناست؟
سرمایهگذار خطر پذیر نسبت به سرمایهگذاران فعال در دیگر طبقههای دارایی مانند بورس سهام، صندوقهای با درآمد ثابت، املاک و مستغلات و… ریسک بسیار بیشتری را متحمل میشود. به عبارت بهتر سرمایه گذار خطر پذیر بسته به مرحله توسعه استارتاپ در معرض ریسکهای متفاوتی از قبیل تشکیل تیم، نمونه اولیه محصول، تناسب محصول با بازار هدف، درآمدزایی، مقیاس پذیری، گسترش کسب و کار و… قرار خواهد گرفت.
برای مثال سرمایهگذار خطر پذیری که سرمایه مورد نیاز در مراحل بسیار اولیه استارتاپ را فراهم میکند، در معرض تمامی این ریسکها قرار میگیرد. فرض کنید سرمایه گذار خطر پذیر پس از شکلگیری نمونه اولیه محصول مبلغ ۳۵۰ میلیون تومان را در استارتاپ سرمایهگذاری میکند. موفقیت این استارتاپ و ایجاد بازده سرمایهگذاری در افقی ۵ الی ۷ ساله مستلزم تشکیل تیمی از افراد توانمند، توسعه محصولی متناسب با بازار هدف، ایجاد جریانهای درآمدی پایدار و قابلیت رشد و افزایش مقیاس استارتاپ است.
بنابراین برخلاف سرمایه گذار فعال در بورس سهام که تنها در معرض ریسکهای سیستماتیک مربوط به اقتصاد کلان، تورم و یا ریسک بازار است، سرمایه گذار خطر پذیر در معرض کلکسیونی از ریسکهای سیستماتیک و نیز ریسکهایی غیر سیستماتیک از قبیل ریسکهای اندازه بازار در دسترس، شدت رقابت، قوانین و مقررات، مقیاسپذیری، مدل درآمدی، خروج از سرمایهگذاری و… خواهد بود.
بنابراین ویژگی خطر پذیر بودن علاوه بر ریسکهای بسیار در این نوع سرمایهگذاری، به احتمال بسیار کمِ موفقیتهای بسیار بزرگ در استارتاپها بر میگردد.
طبق دادههای تاریخی صنعت سرمایه گذاری خطر پذیر، بازده اکثر سرمایه گذاریها بسیار کم و یا صفر است. در این میان تعدادی کم از سرمایهگذاریها بازدهی چندین برابر اصل سرمایه (۳ تا ۱۰ برابر) و تعداد انگشت شماری بازدهای افسانهای دارند. این تعداد انگشت شمار نه تنها زیان مربوط به سرمایهگذاریهای ناموفق را جبران بلکه بخش قابل توجهی از بازده کل را تشکیل میدهند.
بازده سرمایه گذاری خطر پذیر چه بازهای دارد؟
همانگونه که گفتیم این بازه گسترهای از صفر مطلق تا ۱۰۰۰۰۰% را تشکیل میدهد.
نمونههایی از سرمایه گذاریهای خطر پذیر که بازدهی نزدیک به کران بالای این بازه داشتهاند:
در سال ۱۹۹۵ شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر Benchmark Capital، مبلغ ۶.۷ میلیون دلار در پلتفرم امریکایی خرید و فروش آنلاین، eBay سرمایه گذاری و در سال ۱۹۹۹ با بازدهی معادل ۵ میلیارد دلار (بازده ۷۱۴۰۰%) از این استارتاپ خروج کرد و یا سرمایه گذار خطر پذیر، پیتر تیل، نیم میلیون دلار در سال ۲۰۰۵ در فیسبوک سرمایه گذاری کرد و در سال ۲۰۱۲ به بازدهی معادل ۸۰۰۰۰% دست یافت.
بازدههای افسانهایِ نادر
اگر یونیکورنها (استارتاپهایی با ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار) را استارتاپهایی بدانیم که بازدهی افسانهای برای سرمایه گذاران خطر پذیر خود فراهم میکنند، طبق مطالعه آیلین تنها ۰.۰۷% یا یک استارتاپ از هر ۱۵۳۸ استارتاپ تکنولوژی محور یونیکورن میشود.
نتایج مطالعه کوارتز بر شرکتهای سرمایهگذاری خطر پذیر در جهان نشان میدهد که ۹۳ یونیکورن توسط ۱۴ شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر معروف تأمین مالی شدهاند و این تعداد تنها ۲.۶% از معاملات این شرکتها را تشکیل میدهد.
در رابطه با بازده سرمایه گذاری خطر پذیر در ایران با توجه به جوان بودن اکوسیستم کارآفرینی و بالتبع عدم وجود نمونه خروجهای شرکتهای سرمایهگذاری خطر پذیر از استارتاپهای موجود در پرتفلیو خود، در حال حاضر نمیتوان عددی را عنوان کرد. اکنون که این مطلب نوشته میشود، محتملترین، نزدیکترین و موفقترین رویداد خروج سرمایه گذاری خطر پذیر، عرضه اولیه سهام دیجیکالا در بورس تهران به عنوان یکی از استارتاپهای موجود در پرتفلیوی شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر سر آوا پارس است.
معمولاً سرمایه گذاران خطر پذیر در بازه زمانی ۵ الی ۷ سال پس از سرمایه گذاری، سهام خود در استارتاپ را به فروش می رسانند و از استارتاپ خروج میکنند.
جذب سرمایه از سرمایه گذاران خطر پذیر، رایج ترین روش تأمین مالی استارتاپها
این روش تأمین مالی به صورت جذب سرمایه از اشخاص حقوقی و یا حقیقی ثالث در ازای واگذاری بخشی از سهام استارتاپ اتفاق میافتد. به عبارت بهتر بسته به ارزش گذاری استارتاپ و میزان سرمایه جذب شده، درصدی از سهام مالکیت به سرمایهگذار خطر پذیر واگذار میشود. از طرفی به دلیل ریسک بالایی که این سرمایه گذار خطر پذیر متحمل میشود، همراه با سهام، امتیازاتی از جنس مدیریت و کنترل استارتاپ نیز به او منتقل میشود.
به عبارت بهتر در مقایسه با بنیانگذاران استارتاپ که سهامداران عادی به شمار میآیند، سهام تحت مالکیت سرمایهگذاران خطر پذیر، سهام ممتاز است. ممتازیت سهام به این معناست که سرمایه گذار خطر پذیر در ازای تحمل ریسک بالا و همچنین برای اطمینان از امکان بکارگیری مکانیزم هایی برای هم راستا نمودن اهداف بنیانگذاران با اهداف خود، از امتیازاتی مدیریتی، کنترلی و اقتصادی نسبت به سایر سهامداران عادی بنیانگذاران و کارکنان کلیدی استارتاپ برخوردار باشد.
بنابراین سهام ممتاز برای سرمایه گذار خطر پذیر حفاظت از سرمایه (در حالاتی که استارتاپ افت ارزش را تجربه میکند) و همچنین افزایش اختیار در مدیریت و کنترل استارتاپ را به دنبال دارد.
نمونه هایی از تأثیر حقوق و امتیازات سهام ممتاز برای سرمایه گذار خطر پذیر
- در صورت شکست استارتاپ از مبلغ حاصل از فروش و نقدینگی استارتاپ پس از بازپرداخت بدهیها، ضریبی از اصل سرمایه تزریق شده (معمولاً ۲ تا ۳ برابر) به سهامداران ممتاز پرداخت و سپس مابقی مبلغ میان همبنیانگذاران تقسیم شود.
- در صورتی که درصدی مشخص از سهامداران ممتاز تصمیم به فروش استارتاپ بگیرند، همبنیانگذاران نیز بایستی سهام خود را در رویداد نقدینگی بفروشند.
- در صورتی که ارزش گذاری استارتاپ در مرحله بعدی جذب سرمایه، به هر دلیلی حتی به دلیل نامساعد بودن شرایط اقتصادی، قحطی سرمایه و یا عوامل سیستماتیک کاهش پیدا کند، سهامداران ممتاز در راستای حفظ درصد سهام تحت مالکیت خود، تعداد سهام بیشتری دریافت کنند.
- …
بخشی از این حقوق و روابط متقابل بین آنها در طول زمان و با رشد استارتاپ و گذر از مراحل مختلف توسعه، تغییر میکنند و بخشی دیگر کارایی خود را از دست میدهند.
دیگر روشهای تأمین مالی استارتاپ
۱) تأمین منابع مالی مورد نیاز استارتاپ از سرمایه شخصی بنیانگذاران و سپس درآمد خود استارتاپ
در این روش که معمولاً در مراحل بسیار اولیه توسعه استارتاپ بکار گرفته میشود، بنیانگذاران از سرمایه شخصی منابع مالی مورد نیاز را تأمین میکنند. البته با ورود به مراحل جدید توسعه و افزایش مبالغ مورد نیاز برای تداوم رشد و همچنین افزایش مقیاس، سرمایه شخصی پاسخگو نخواهد بود. در این مواقع اگر استارتاپ از نظر سودآوری در وضعیتی نباشد که بتوان از محل سود انباشته، سرمایه مورد نیاز برای مراحل بعدی رشد را تأمین کند، بایستی دیگر گزینههای تأمین مالی را بررسی نمود.
البته منابع مالی مورد نیاز استارتاپها بسته به صنعتی که در آن فعالیت میکنند، بسیار متفاوت است. بنابراین صنعت مورد فعالیت از عوامل تأثیرگذار در انتخاب گزینههای تأمین مالی خواهد بود.
برای مثال شاید بتوان با سرمایه شخصی و سپس درآمد استارتاپ، یک آژانس بازاریابی دیجیتال راهاندازی و مدیریت کرد اما قطعاً نمیتوان یک استارتاپ زیست فناوری را به دلیل زمانبر و هزینهبر بودن فرآیند تحقیق و توسعه از این روش تأمین مالی نمود.
یک پلتفرم تاکسی آنلاین را در نظر بگیرید. مشخص است که بدلیل ماهیت ارزش پیشنهادی و تحول ناشی از آن در صنعت حمل و نقل، احتمال تسخیر بازار، افزایش مقیاس و تشکیل اثر شبکهای تنها در صورت دسترسی به سرمایهای بسیار بالا فراهم است. به بیان بهتر اگر این استارتاپ گزینه تأمین مالی از طریق سرمایه شخصی را انتخاب کند، توانایی افزایش مقیاس (فراهم کردن امکان سفارش آنلاین تاکسی در تعداد زیادی شهر) را ندارد و نمیتواند به سهم بازاری قابل توجه دست پیدا کند.
۲) تأمین مالی استارتاپ از طریق وام بانکی
عدم وجود سابقه فعالیت برای استارتاپ، ریسک و عدم قطعیتهای فراوان در اوایل شکلگیری آن، چالش فراهم کردن وثیقه و… دریافت وام بانکی را دشوار میکند. حتی در صورت فراهم کردن وثیقه و امکان دریافت مبلغ مورد نیاز از بانک، به هیچ وجه نمیتوان از قابلیت درآمدزایی استارتاپ و امکان بازپرداخت اصل و فرع وام دریافت شده در سررسیدهای مشخص اطمینان حاصل کرد.
البته این تأمین مالی در صورت امکان مزایایی نیز خواهد داشت. برای مثال برخلاف تأمین مالی از طریق سرمایه گذاران خطر پذیر، در این روش مالکیت تمامی سهام استارتاپ متعلق به بنیانگذاران است، بانک هیچگونه دخالتی در مدیریت استارتاپ ندارد و استارتاپ در صورت موفقیت بدهی خود را با هزینهای بسیار اندک پرداخت و ۱۰۰% سهام استارتاپ را حفظ میکند.
۳) تأمین مالی استارتاپ از طریق آشنایان و نزدیکان
گزینه دیگر استارتاپ دریافت سرمایه مورد نیاز از افرادی ست که صرفاً به دلیل آشنایی و علاقه شخصی به موفقیت بنیانگذاران حاضر به فراهم کردن چنین مبلغی هستند. برای مثال مادرتان، دوست پدرتان و…
حتی در صورت وجود این افراد و تمایل به تأمین سرمایه در مراحل اولیه به دلیل محدودیت ثروت شخصی، امکان تأمین مالی با مبالغ بالاتر در مراحل بعدی توسعه و گسترش از این روش امکانپذیر نیست.
فواید سرمایه گذاری جسورانه
شرکتی که بتواند منابع مالی خود را از طریق سرمایه گذاری جسورانه بهدست آورد، در بیشتر موارد این خدمات را دریافت میکند:
مشاورهی تجاری: خیلی از شرکتهایی که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه میکنند در میان کارکنان خود مشاورانی دارند که متخصص بازارهای خاص هستند. این امر به کسبوکارها کمک میکند خیلی از مشکلاتی را که شرکتهای تازهتأسیس با آنها مواجه هستند، نداشته باشند.
مشاورهی مدیریتی: متأسفانه خیلی از کارآفرینان، مدیران تجاری خوبی نیستند. از آنجا که شرکتهایی که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه میکنند تقریبا همیشه خواهان بخشی از سهام شرکت تازهتأسیس هستند، احتمالا در مدیریت شرکت هم دخالت میکنند و برای کسی که در مدیریت تخصص ندارد، این خیلی ارزشمند است.
منابع انسانی: وقتی به دنبال ماهرترین افراد برای استخدام در کسبوکار خود میگردید، شرکتهایی که سرمایه گذاری جسورانه انجام میدهند معمولا مشاورانی در اختیار شما میگذارند که متخصص استخدام هستند. این امر به شرکت تازهتأسیس کمک میکند افراد مناسبی را استخدام کند.
منابع دیگر: شروع یک کسبوکار جدید نگرانیهایی را دربارهی مسائل قانونی، صورت پرداخت و مالیات به همراه دارد. معمولا شرکتهایی که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه میکنند مشتاق ارائهی این خدمات هستند چراکه سود آنها به موفقیت شرکت وابسته است.
شرکتهایی که سرمایه گذاری جسورانه انجام میدهند در ازای ارائهی منابع تجاری به شرکتهای تازهتأسیس معمولا بخشی از سهام شرکت را برای خود برمیدارند. این شرکتها معمولا از موفقیت شرکت تازهتأسیس سود میبرند. بسیاری از شرکتهای تازهتأسیس که منابع مالی خود را از سرمایه گذاری جسورانه بهدست آوردهاند موفق و به غولهای صنعت خود تبدیل میشوند.
مضرات سرمایه گذاری جسورانه
بهدست آوردن سرمایهی جسورانه معمولا به این معنی است که باید چیزی را در عوض منابع مالی پرداخت کنید. بیشتر شرکتهای که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه میکنند علاقهای به دریافت سرمایهشان به همراه سود آن ندارند. درواقع، این شرکتها چیزهایی از شما میخواهند که ممکن است برایتان تعجبآور باشد.
موقعیت مدیریتی: در اکثر موارد، شرکتی که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه کرده است میخواهد یکی از اعضای تیم خود را وارد تیم مدیریتی شرکت تازهتأسیس کند. این مسئله معمولا برای این است که موفقیت شرکت تازهتأسیس تضمین شود. گرچه این مسئله ممکن است مشکلاتی هم ایجاد کند.
موقعیت سهام: خیلی از شرکتهایی که سرمایه گذاری جسورانه انجام میدهند از شرکت تازهتأسیس میخواهند در عوض تأمین منابع مالی بخشی از سهام خود را به آنها بدهد. این مقدار کم نیست و در برخی از موارد ممکن است به ۶۰ درصد کل سهام شرکت برسد. این عملا به آن معنی است که کارفرما کنترل کسبوکار خود را در دست ندارد و در واقع شرکتی که اقدام به سرمایه گذاری جسورانه کرده است شرکت را کنترل میکند.
تصمیم گیری: وقتی شرکتی سرمایهگذار جسورانه را قبول میکند، معمولا یکی از بزرگترین مشکلاتش این است که باید قدرت تصمیمگیری در مورد شرکت خود را به شرکتی که سرمایه گذاری جسورانه انجام میدهد واگذار کند. شرکتهای سرمایه گذار (جسورانه) که بخشی از سهام شرکت را گرفتهاند معمولا میخواهند موقعیتی در «هیئت مدیره» داشته باشند. همهی تصمیمات مهم در هیئت مدیره گرفته میشود و نمایندهی این شرکت میتواند تصمیمات شرکت نوپا را تغییر بدهد.
طرح کسبوکار: پس از آمادهسازی و ارائهی طرح کسبوکار، بیشتر شرکتها متعهد میشوند که این برنامه را افشا نکنند. اما در مورد شرکتهایی که اقدام به سرمایهگذاری جسورانه میکنند اینطور نیست و آنها تقریبا هیچوقت این توافق را امضا نمیکنند چراکه این کار برای آنها موانع قانونی ایجاد میکند. این موضوع ایدههای تجاری کارفرما را به خطر میاندازد.
برنامهی تأمین منابع مالی: اگر کارفرما پس از بررسی طرح کسبوکار خود به این نتیجه برسد که برای شروع کسبوکار به ۵۰۰ هزار دلار نیاز دارد، ممکن است فکر کند میتواند همهی این مبلغ را یکباره بهدست بیاورد اما در واقع این اتفاق نمیافتد؛ شرکتهای سرمایهگذار (جسورانه) معمولا اهداف و نقاطی را تعیین میکنند و فقط وقتی شرکت به آنها رسید، بقیهی منابع مالی را آزاد میکنند. شرکتهای سرمایه گذار (جسورانه) معمولا منابع مالی را مرحلهبهمرحله و بسته به توسعهی کسبوکار آزاد میکنند.
با توجه به موارد ذکرشده بسیار مهم است که همهی توافقها را بهدقت بررسی کنیم و از یک وکیل نیز بخواهیم آنها را بررسی کند.
نتیجهگیری
استفاده از سرمایه گذاری جسورانه مضرات و معایب زیادی دارد. این نوع تأمین منابع مالی برای همه مناسب نیست. معمولا شرکتهایی که پتانسیل زیادی برای پیشرفت دارند، قبل از اینکه تصمیم بگیرید از سرمایهی جسورانه استفاده کنید، مطمئن شوید همهی مزایا و معایب آن را میدانید و در مورد آن کاملا تحقیق کردهاید.
دیدگاه خود را ثبت کنید