
انواع بیزینس پلن ها
- 30 فروردین 1401
- ۰
- بازدیدها: 752
- دسته بندی:
انواع بیزینس پلن ها
بیزینس پلن ها نامهای زیادی دارند: برنامههای استراتژیک، برنامههای عملیاتی، برنامههای داخلی، برنامههای ناب و بسیاری دیگر.
اخیراً، من بر روی طرح ناب تمرکز کرده ام. بیزینس پلن یک صفحهای نیز وجود دارد، اگرچه آنها واقعاً خلاصهتر هستند. البته، بیزینس پلن های سنتی نیز وجود دارند که میتوان آنها را بیزینس پلن های رسمی یا واو، واقعاً باید تمام آن بیزینس پلن ها را انجام داد، نامید.
بسته به آنچه قصد دارید از آن استفاده کنید، ممکن است به انواع مختلفی از بیزینس پلن ها نیاز داشته باشید. مانند بسیاری از چیزهای دیگر در تجارت، اصل تابعی که از فرم پیروی می کند اعمال می شود. موقعیت های مختلف نیاز به انواع مختلفی از بیزینس پلن ها دارد. یک بیزینس پلن موثر با استفاده از آن مطابقت دارد. دانستن کاربرد خاص یک نوع برنامه خاص به شما کمک می کند تا نقشه راه بهتری برای آینده کسب و کار خود بسازید.
در این مقاله، انواع مختلف بیزینس پلن ها را پوشش خواهم داد:
طرح ناب که هر کسب و کاری باید داشته باشد
بیزینس پلن استاندارد برای کسانی که نیاز به ارائه طرح به افراد خارجی مانند بانک ها یا سرمایه گذاران دارند
بیزینس پلن های یک صفحه ای
بیزینس پلن برای استارت آپ ها
طرح های امکان سنجی، طرح های داخلی، برنامه عملیاتی، برنامه های سالانه و برنامه های استراتژیک
طرح ناب: پیگیری و رشد کنید
همه کسبوکارها میتوانند از یک طرح ناب برای مدیریت استراتژی، تاکتیکها، تاریخها، نقاط عطف ، فعالیتها و جریان نقدی استفاده کنند .
طرح ناب سریعتر، آسانتر و کارآمدتر از یک طرح کسبوکار رسمی است، زیرا شامل خلاصهها، توضیحات و جزئیات پسزمینهای نیست که شما و شرکا یا کارمندانتان از قبل میدانید.
اگر در تلاش برای رشد کسب و کار خود هستید و می خواهید از آن به عنوان ابزاری برای پیگیری وضعیت مالی و نقاط عطف خود در برابر آنچه پیش بینی کرده اید استفاده کنید، بسیار مفید است تا بتوانید به فرصت ها پاسخ دهید و به چالش ها به سرعت واکنش نشان دهید.
برنامه ناب شامل ضربالاجلها و نقاط عطف خاص و بودجههایی است که برای برآورده کردن آنها تخصیص داده شده است، بنابراین تیم شما به سرعت عمل میکند.
یک برنامه ناب شامل چهار عنصر اساسی است – همه آنها عملکردهای مدیریت عمومی کسب و کار را شامل می شود:
۱. استراتژی راهنمای شما
برای تعریف بازار هدف ، پیشنهاد کسب و کار، هویت زیربنایی کسب و کار و اهداف بلندمدت خود از نکات ساده استفاده کنید . هیچ متن اضافی مورد نیاز نیست. اینها به عنوان یادآوری برای مالکان و مدیران عمل می کنند.
۲. تاکتیک هایی که برای اجرای استراتژی استفاده خواهید کرد
دوباره از نقاط گلوله استفاده کنید. اینها شامل تصمیمات بازاریابی مانند قیمت گذاری، کانال ها، وب سایت، رسانه های اجتماعی، تبلیغات و تبلیغات است.
تاکتیکهای محصول یا خدمات در اینجا نیز اعمال میشود، از جمله قیمتگذاری، تاریخ راهاندازی، بستهها، پیکربندی، نسخههای جدید و تحویل یا بستهبندی. تاکتیکهای دیگر ممکن است موقعیتهایی را برای استخدام، آموزش مورد نیاز و غیره تعریف کنند.
۳. مشخصات مشخص برای اندازه گیری پیشرفت خود
فهرستی از مفروضات، نقاط عطف، اندازهگیریهای عینی عملکرد، مسئولیتهای وظیفه، و اعدادی که باید پیگیری شوند.
۴. اعداد ضروری
این برنامه مالی اساسی شرکت شما است ، از جمله پیشبینی فروش ، بودجه مخارج و جریان نقدی .
شما می توانید هر یک از این حوزه ها را با استفاده از صفحات گسترده اکسل زیر نظر داشته باشید، اما داشبورد تجاری که به سرعت و به راحتی تفاوت بین پیش بینی شما و واقعیات را به شما نشان می دهد، می تواند در وقت شما صرفه جویی کند. در حالت ایدهآل، نرمافزاری دارید که برنامه شما را بهطور خودکار با نتایج واقعی مقایسه میکند.
ارزش طرح ناب با طرح شروع می شود، اما این تازه شروع است. مدیریت واقعی کسب و کار شما را با یک برنامه ناب هدایت می کند که به طور منظم آن را بررسی و بازبینی می کنید ، پیشرفت و عملکرد را ردیابی می کنید و اصلاح دوره های منظم را انجام می دهید.
بیزینس پلن استاندارد: دریافت بودجه
این روزها، بیزینس پلن استاندارد کوتاهتر از همیشه شده است، و همچنین به همان اندازه احتمال دارد که یک سند آنلاین باشد. اگر یک رویداد بیزینس پلن دارید، باید یک بیزینس پلن آماده کنید، که وقتی یک کسبوکار نیاز دارد یک بیزینس پلن را به بانک، سرمایهگذار احتمالی، فروشنده، متحد، شریک یا کارمند ارائه دهد، به آن میگوییم.
استانداردترین بیزینس پلن با یک خلاصه اجرایی شروع می شود و شامل بخش ها یا فصل هایی است که شرکت، محصول یا خدماتی را که می فروشد، بازار هدف، نقاط عطف و اهداف استراتژی و اجرا، تیم مدیریت، و پیش بینی مالی و تجزیه و تحلیل را پوشش می دهد. ترتیب دقیق موضوعات مهم نیست، اما اکثر مردم انتظار دارند که همه این موضوعات را به عنوان بخشی از طرح استاندارد مشاهده کنند.
به برنامه ناب خود به عنوان اولین پیش نویس خوب یک برنامه استاندارد فکر کنید. این پیشبینیهای کامل شامل سه پیشبینی مالی ضروری (که صورتهای پیشفرض نیز نامیده میشوند): سود و زیان ، ترازنامه ، و جریان نقدی . هر بیزینس پلن استاندارد به فروش به علاوه این سه مورد ضروری نیاز دارد.
جریان نقدی پیش بینی شده بخش اساسی یک بیزینس پلن استاندارد است. کسب و کارها برای باز ماندن به پول نقد نیاز دارند. حتی اگر یک کسب و کار بتواند به طور موقت بدون سود دوام بیاورد، باز هم برای پرداخت صورت حساب های خود به پول نقد نیاز دارد. و از آنجایی که سود به تنهایی وجه نقد در بانک را تضمین نمی کند، جریان نقدی پیش بینی شده ضروری است.
بسیاری از برنامه های استاندارد همچنین شامل جدولی برای هزینه های پرسنل می باشند. برخی از طرح های استاندارد به پیش بینی های اضافی برای برآوردن نیازهای رویداد بیزینس پلن خاص نیاز دارند. به عنوان مثال، برنامه هایی برای جستجوی سرمایه گذاری خارجی باید شامل بحث خروج نهایی سرمایه گذاران و البته استفاده برنامه ریزی شده از وجوه سرمایه گذاری شده باشد. برنامههایی که از درخواست وام بانکی پشتیبانی میکنند ممکن است شامل نسبتهای پیشبینیشدهای باشد که بانک میخواهد ببیند، مانند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبتهای سریع یا جاری.
بیزینس پلن یک صفحه ای: خلاصه ای سریع
برخی از افراد به آنچه که بیزینس پلن یک صفحه ای می گویند اشاره می کنند. این یک خلاصه یک صفحه ای است که فقط شامل نکات برجسته است و برای ارائه یک نمای کلی بسیار سریع از یک تجارت استفاده می شود.
می توان بازار هدف، پیشنهاد تجاری، نقاط عطف اصلی و پیش بینی فروش ضروری را در یک صفحه خلاصه کرد. چنین خلاصه ای می تواند به عنوان خلاصه ای برای بانک ها، سرمایه گذاران بالقوه، فروشندگان، متحدان و کارمندان مفید باشد. بیزینس پلن یک صفحه ای را می توان بیزینس پلن نیز نامید
یک استارتاپ به چه نوع بیزینس پلن نیاز دارد؟
هر استارتاپی سزاوار یک بیزینس پلن است تا مراحل و الزامات را با حدسهای دقیق برای فهرستها و اعداد مهم بررسی کند.
بیزینس پلن برای یک استارت آپ گاهی اوقات یک طرح استارتاپ نامیده می شود، اما برخی افراد فکر می کنند همه طرح های تجاری برای استارت آپ ها هستند و فقط استارتاپ ها از بیزینس پلن ها استفاده می کنند. اینطور نیست، زیرا برنامه ریزی باید بخشی از مدیریت کسب و کار باشد.
در بیشتر موارد، بهترین نوع بیزینس پلن برای یک استارتاپ، طرح ناب است که شامل هزینه های پیش بینی شده راه اندازی، مراحل راه اندازی و نقاط عطف می شود. هزینههای راهاندازی شامل هزینههایی است که قبل از راهاندازی انجام شده است، مانند هزینههای قانونی ، هزینههای برندسازی ، مانند لوگو و گرافیک، وبسایتها، علائم و تعمیر دفتر یا فروشگاه. به علاوه داراییهای مورد نیاز، مانند شروع موجودی، وسایل نقلیه، تجهیزات، مبلمان اداری، و – سختترین و مهمترین آنها – شروع پول در بانک.
در حالی که Lean Plan با اطلاعات اضافی استارتاپ برای اکثر استارتاپ ها خوب است، زمانی که یک استارتاپ نیاز به بودجه از بانک ها یا سرمایه گذاران دارد، بیزینس پلن آن بیشتر شبیه بیزینس پلن استاندارد است، از جمله بحث در مورد استراتژی های خروج سرمایه گذاران، و تقریباً همیشه بیان می کند: استفاده برنامه ریزی شده از بودجه مورد نیاز
می توانید از این طرح راه اندازی برای بحث در مورد گزینه های خود با شرکا و همکاران بالقوه استفاده کنید. این نوع طرح بیزحمت برای تصمیمگیری در مورد ادامه یا عدم ادامه ایده خوب است، تا به ارزیابی اینکه آیا این یک کسبوکار ارزش دنبال کردن دارد یا خیر. اگر تصمیم دارید وارد تجارت شوید، با گذشت زمان همیشه می توانید به بیزینس پلن خود بازگردید و ویرایش ها و اضافات لازم را انجام دهید. همانطور که کسب و کار شما رشد می کند، می توانید بخش ها را شکل دهید و جزئیات را اضافه کنید.
هنگامی که برنامه راه اندازی توسط افراد خارجی خوانده می شود، اضافه کردن یک خلاصه اجرایی، یک نمای کلی از شرکت، تیم مدیریت و توضیحاتی در مورد بازار، برنامه بازاریابی و برنامه محصول معمول است. حتی اگر هنوز اعداد دقیق را ندارید، همیشه یک ایده هوشمندانه است که یک تحلیل اولیه از هزینهها، قیمتگذاری و هزینههای احتمالی درج کنید.
آیا طرح استارت آپی همان طرح امکان سنجی است؟
برخی از کارشناسان از عبارت «طرح امکانسنجی» به معنای همان طرح استارتاپ استفاده میکنند. برخی دیگر از آن برای اشاره به مراحل خاصی که برای اعتبارسنجی یک فناوری، محصول یا بازار انجام می شود، استفاده می کنند. به عنوان مثال، طرح امکان سنجی برای نوع جدیدی از کوره آجرپزی ممکن است شامل مراحل ایجاد یک نسخه کارآمد در آزمایشگاه، سپس یک نمونه اولیه کوچک در مزرعه و سپس اولین محصول کاری باشد.
یک طرح امکان سنجی برای راه حل محصول برای یک بازار جدید ممکن است شامل جذب کاربران اولیه و اعتبار بخشیدن به این ایده با افرادی باشد که مایل به پرداخت پول برای آن هستند. در برخی موارد، طرح امکانسنجی شامل ارسال یک محصول یا خدمات در سایتی مانند Kickstarter یا رقبای آن، ارائه محصول قبل از در دسترس بودن به افرادی است که مایل به خرید آن هستند.
طرح های امکان سنجی به ندرت شامل طیف کاملی از موضوعاتی است که در یک بیزینس پلن استاندارد یا حتی یک طرح ناب انتظار می رود. آنها تمایل دارند بدون استراتژی، تاکتیکها و پیشبینیهای مالی اضافی، روی اینکه آیا یک محصول کار میکند یا بازاری وجود دارد یا خیر، تمرکز دارند. با این حال، این اصطلاح توسط افراد مختلف به طور متفاوتی استفاده می شود، بنابراین اگر این اصطلاح را از شخصی می شنوید یا خودتان قصد استفاده از آن را دارید، بهتر است توضیح بیشتری دریافت کنید.
یک طرح داخلی چه تفاوتی با یک بیزینس پلن استاندارد دارد؟
برنامه های داخلی در بیشتر موارد نام دیگری برای آنچه ما برنامه ناب می نامیم هستند.
مانند طرح ناب، آنها نیازهای اعضای شرکت شما را منعکس می کنند. از آنجایی که هدف یک طرح داخلی مختص افرادی است که مستقیماً با شرکت درگیر هستند، به احتمال زیاد کوتاهتر و مختصرتر از یک طرح استاندارد کاملاً دقیق است که شما به بانک میبرید.
برنامه های داخلی برای بانک ها، سرمایه گذاران خارجی یا سایر اشخاص ثالث در نظر گرفته نشده است.
برنامه عملیاتی یا برنامه سالانه: ردیابی اهداف و نظارت بر پیشرفت
برنامه های عملیاتی یا برنامه های سالانه بسیار شبیه یک طرح ناب با نام دیگری هستند. مانند طرح ناب، یک برنامه عملیاتی شامل نقاط عطف اجرای خاص، ضربالاجلهای پروژه و مسئولیتهای اعضای تیم و مدیران است.
این طرحی است که برای ادامه مسیر برای رسیدن به اهداف خود به عنوان یک تجارت استفاده می شود. برنامه ریزی برای اهداف خود به عنوان یک تجارت به شرکت شما امکان می دهد اولویت ها را تعیین کند، روی نتایج تمرکز کند و پیشرفت شما را دنبال کند. برنامه عملیاتی شما کارهای داخلی کسب و کار شما را پوشش می دهد. این ویژگیها را مشخص میکند که چه کسی باید چه کاری را انجام دهد، و چه زمانی باید آن را انجام دهد.
البته، جریان نقدی در اینجا نیز برجسته است. به عنوان مثال، نقاط عطف شما باید بودجه کافی برای اجرای خود داشته باشند، و شما باید پیشرفت خود را دنبال کنید تا بدانید چقدر هزینه می کنید.
یک برنامه رشد یا توسعه
اینها میتوانند طرحهای ناب یا حتی طرحهای تجاری استاندارد باشند، اما تمرکز بر حوزه خاصی از یک کسبوکار، یا زیرمجموعهای از کسبوکار.
به عنوان مثال، برنامه ای برای ایجاد یک محصول جدید یک برنامه رشد است. این طرح ها بسته به اینکه به درخواست های وام یا سرمایه گذاری جدید مرتبط هستند، می توانند طرح های داخلی باشند یا خیر. یک برنامه توسعه که به سرمایه گذاری خارجی جدید نیاز دارد، احتمالاً باید شامل توضیحات کامل شرکت و پیشینه در مورد محصول، بازار و تیم مدیریتی باشد، دقیقاً مانند یک برنامه استاندارد برای سرمایه گذاران. درخواست وام نیز به این جزئیات نیاز دارد.
با این حال، یک برنامه رشد داخلی که برای تنظیم مراحل رشد یا توسعه استفاده میشود و بودجه داخلی آن تامین میشود، میتواند از این توضیحات صرفنظر کند، درست مانند یک برنامه ناب. ممکن است نیازی به درج پیشبینیهای مالی دقیق برای شرکت نباشد، اما حداقل باید شامل پیشبینیهای دقیق از فروش و هزینههای سرمایهگذاری یا محصول جدید باشد.
برنامه راهبردی
برنامه استراتژیک عبارت دیگری است که افراد بسته به زمینه دقیق آن را متفاوت به کار می برند.
معمولاً یک برنامه استراتژیک یک برنامه داخلی است، اما بدون جزئیات زیاد در مورد جزئیات و پیش بینی های مالی. این به طور کلی به جزئیات بیشتری در مورد استراتژی و تاکتیک ها نسبت به Lean Plan می پردازد، بنابراین توضیحات و توضیح بیشتری دارد. با این حال، استراتژی بدون اجرا بی فایده است ، بنابراین یک برنامه استراتژیک خوب باید اجرا را در نظر بگیرد، که به معنای توجه به منابع و زمان است.
همانطور که استراتژی را برای شرکت خود می سازید و تصمیم می گیرید که چگونه آن را اجرا کنید، می خواهید نقاط قوت و ضعف خود را به عنوان یک کسب و کار بررسی کنید – باید یک تحلیل SWOT را در برنامه استراتژیک خود بگنجانید. در اینجا چند نمونه SWOT آورده شده است.
شرکت شما چه کاری را به خوبی انجام می دهد؟ همانطور که شرکت شما رشد می کند، می خواهید با نقاط قوت خود بازی کنید. استراتژی اغلب موضوع انتخاب فرصت های مناسب است. منابع باید به صورت استراتژیک به مناطقی هدایت شوند که در آن بیشترین منافع کلی را به همراه خواهند داشت.
برنامه های استراتژی به احتمال زیاد چیزی برای شرکت های بزرگتر است، که در آن تیم هایی از مدیریت سطح بالا و گاهی اوقات مشاوران گران قیمت، یک استراتژی گسترده و سطح بالا را توسعه می دهند.
در مشاغلی که هزاران کارمند ندارند، استراتژی به ندرت در خلاء وجود دارد و تقریباً همیشه به عنوان بخشی از یک طرح تجاری، ناب یا استاندارد، توسعه می یابد. هنگامی که ایده ای از استراتژی خود دارید، باید برنامه ای برای اجرای آن داشته باشید. اینجاست که بخش نقاط عطف طرح کلید میخورد.
برای اجرای موثر استراتژیهای خود، تعیین مسئولیتها و داشتن برنامهای برای پیگیری آن بسیار مهم است. تاکتیکهای اجرایی که استفاده میکنید شما را فعالانه در مسیر درست به سمت دستیابی به اهدافتان حرکت میدهد. و این اساساً عملکرد یک بیزینس پلن است.
نسخههای مختلف بیزنس پلن
برای نوشتن بیزنس پلن، با یکی از دو حالت زیر مواجه هستید.
حالت اول _ زمانی است که برای راهاندازی یک بیزنس جدید، بیزنس پلن مینویسید.
حالت دوم _ زمانی است که برای بیزنسی که هماکنون در حال فعالیت است اما سنتی است و بیزنس پلن ندارد یا دارد، ولی به دلیلی بهروزرسانی نشده و قدیمی است، بیزنس پلن مینویسید.در این صورت یا از ابتدا باید برای آن، بیزنس پلن نوشت یا بیزنس پلن قبلی را متناسب با شرایط جدید تغییر داد.
ازآنجاکه ما درباره نگارش هوشمندانه بیزنس پلن حرف میزنیم، نه یک بیزنس پلن معمولی، پس بهعنوان کسی که هوشمندانه عمل میکند، نسخههای متعددی از بیزنس پلن خود تهیه کنید.
1 _ قبل از هر چیز، شمای کلی یا بوم بیزنس خود را تهیه کنید. بوم بیزنس مانند یک تختهسیاه، همیشه جلوی چشمانتان است تا بتوانید کلیات برنامه بیزنس خود را ببینید.
2 _ نسخه دیگری از بیزنس پلن که باید داشته باشید، خلاصه چهار یا پنجصفحهای است. این نسخه را میتوانید برای جذب کارمند یا ارائه به یک تأمینکننده استفاده کنید. شما باید بتوانید خیلی سریع به خلاصه برنامه مراجعه کنید و آن را بهعنوان نسخه فشرده بیزنس پلن برای افراد مختلف بفرستید. در این صورت میتوانید نشان دهید که برای کارتان برنامه دارید.
3 _ نسخه کاملتر یعنی برنامه کاری نسبت به نسخههای پیشین جزئیات بیشتری دارد و برای مصرف داخلی خودتان استفاده میشود. در این نسخه، باید نشان دهید تمام کوچهپسکوچههای بیزنس خود را میشناسید. تمام نکاتی که به ذهنتان میرسد، با جزئیات در این نسخه نوشته میشود. درباره تکتک مسائل فکر کنید و تصمیم بگیرید که هر کاری را چگونه انجام دهید. این نسخه باکم و زیاد کردن برخی بخشها، به یک نسخه کاری تبدیل میشود. یک بیزنس پلن بهطورمعمول بین ده تا سی صفحه است، ولی در بلندمدت و طی اصلاحاتی که اعمال میشود، میتواند تا صدها صفحه هم باشد. مهم این است که تمام نقشهها و ایدههای ذهنی خود درباره بیزانستان را مکتوب کرده باشید.
خودتان را زیاد درگیر حجم و تعداد صفحات نکنید. این حجم اگر بسته به نیاز شما کمتر و بیشتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتد. البته اگر برنامه کاری که کاملترین نسخه است و مصرف داخلی ً هشت صفحه باشد، باید کمی بترسید. بدانید دارد، فقط در حد مثال ً نمیدانید چطور بیزنس پلن بنویسید، چون امکان ندارد که احتمال کسی تمام جزئیات کار خود را بنویسد و تعداد صفحات حتی برای بیزینسهای کوچک زیر سی-چهل صفحه شود.
مسائل بسیاری وجود دارد که اگر آنها را پیشبینی کنید، حجم صفحات خیلی بیشتر از این مقدار میشود. تهیه نسخه نهایی زمانبر است. ممکن است در عرض دو سه روز نوشته شود یا سی روز زمان ببرد. مهم این است که تغییرناپذیر نیست و در طول زمان و براثر اتفاقاتی که رخ میدهد، ممکن است بخواهید آن را تغییر دهید.
هرچقدر این نسخه جزئیات بیشتری داشته باشد، نشان میدهد که درباره بیزنس خودتان چقدر اطلاعات دارید. زمانی که میخواهید یک بیزنس راه بیندازید، یعنی آن کار را بلدید، ادعا دارید که تمام کوچهپسکوچههای بیزنس خود را میشناسید و در تهیه برنامه کاری همه اطلاعات خود را استفاده کردهاید.
4 _ نسخه بعدی برنامهای است که به سرمایهگذار ارائه میشود. سرمایهگذار هرچقدر برنامه دقیقتری از شما ببیند، شمارا بیشتر جدی میگیرد.
5 _ نسخه دیگر، نسخه معرفی است و برای پرزنتیشن کاربرد دارد که برای معرفی بیزنس خود در سمینارها آماده میکنید. گاهی لازم است برنامه اجرایی خود را در یک جلسه کوتاه یا زمانی محدود در یک سمینار ارائه کنید. برای این منظور باید نسخهای شامل موارد مهم و برجسته از بیزنس پلن داشته باشید.
بیزنس پلن اصلی خود را بنا به نیاز مخاطب و کاربرد آن، در چند نسخه متفاوت تهیه کنید.زمانی که میخواهید بیزنس پلن خود را بنویسید، باید بدانید میخواهید آن را به چه کسی ارائه بدهید.
بیزنس پلن میتواند؛
برای مصرف داخلی باشد و خودتان از آن استفاده کنید.
برای جذب سرمایهگذار نوشته شود. اصولاً نسخهای که به سرمایهگذارها ارائه میدهید،بسیار کاملتر است.
برای جذب گروه کاری و شریک و کارمند نوشته شود که میتواند مدلهای مختلف داشته باشد مثلاً برای کارمندی که میخواهد برایتان کار کند. ممکن است به کارمندان، فقط بخش بازاریابی و تولید را معرفی کنید. این موضوع بر اساس بیزنسی است که شما انجام میدهید، اما بخشی از آن باید حتمادر همه نسخهها باشد.
انواع طرح های کسب و کار
۱) مدل تولیدی (Manufacturer): در این مدل شما محصولات تولیدشده و یا خدمات ارائهشده خود را بهصورت مستقیم و بدون واسطه به مشتریان خود عرضه میکنید.
مثال: جنرال الکتریک.
۲) مدل توزیعی (Distributor): شما محصولات تولیدشده و یا خدمات ارائهشده را از شرکتهای تولیدی بهصورت انبوه خریداری میکنید و ارزش تولیدشده توسط دیگران را در اختیار خردهفروشان و مشتریان هدف قرار میدهید.
مثال: نمایندگیهای فروش خودروها.
۳) مدل تبلیغاتی (Advertisement): حول محور تولیدکنندگان محتوا و کارشناسان دیجیتال مارکتینگ میچرخد. کسبوکاری که قصد دارد از این بیزینس مدل استفاده کند، به کارشناسان تولید محتوای توانمندی نیاز خواهد داشت.
مثال: سایتهای مجله اینترنتی
۴) مدل بازار گاه آنلاین (Online Market place): کسبوکارهایی که از این بیزینس مدل استفاده میکنند، میتوانند محصولات و خدمات ارائهشده توسط کسبوکارهای مختلف را بهصورت یکجا در پلتفرمی عرضه کنند. بهاینترتیب مشتریان بهراحتی میتوانند به مقایسه بپردازند و از خدمات موردنیاز خود استفاده کنند.
مثال: سایت ترب
۵) مدل در ابتدا رایگان (Freemium): ابتدای کسبوکار به کاربر خدمات رایگان میدهید و در ادامه او را تشویق به پرداخت پول برای دریافت خدمات بیشتر میکنید. بیشتر شرکتهای نرمافزاری که درزمینهٔ طراحی اپلیکیشن و نرمافزار فعالیت میکنند، از این بیزینس مدل استفاده میکنند.
مثال: تسکولو
۶) مدل با دسترسی بالا (High Touch): در این مدل کسبوکار، بازاریابی احساسی مخاطب را در کنار ارائه کیفیت مطلوب اتخاذ کنید.
مثال: سالنهای ارائهدهنده خدمات آرایشی هستند. به همین دلیل است که مشتریان آرایشگرها معمولاً با تغییر محل کار ارائهدهنده خدمات سالن خود را عوض میکنند.
۷) مدل با دسترسی پایین (Low Touch): این بیزینس مدل نیز دقیقاً مشابه با مدل قبل است، با این تفاوت که کسبوکارهایی که از این بیزینس مدل بهره میجویند معمولاً دست به دامان فنّاوریهای روز میشوند. زیرا بهاینترتیب میتوانند رضایت مشتریان را جلب کنند.
۸) مدل خردهفروشی (Retailer): کالاها و خدمات سایر برندها را بهصورت عمده تهیهکرده و بهصورت خرده در اختیار خریداران قرار میدهید.
مثال: آمازون
۹) مدل استفاده از حق امتیاز دادههای اطلاعاتی: شرکتهای بسیاری شکلگرفتهاند که کار آنها تنها تحلیل دادهها از طریق ابزارهای پیشرفته دادهکاوی و ارائه این اطلاعات به شرکتهایی است که از این اطلاعات استفاده میکنند. در این میان شرکتهایی مانند توییتر هم هستند که دادههای کاربران را برای اهداف تبلیغاتی و تحلیل و … به سایر شرکتها میفروشند
۱۰) بهرهگیری از مدل تجارت الکترونیک: شرکتهایی که از بیزینس مدل مبتنی بر تجارت الکترونیک استفاده میکنند، بیشتر با طراحی سایتهای فروشگاهی و ارائه محصولات خود اهداف بازاریابی خود را پیش میبرند.
۱۱) مدل واسطهای: همه کسبوکارهایی که با استفاده از یک پلتفرم واسطهای مدل بیزینس خود را تعریف میکنند در این دستهبندی قرار دارند. این کسبوکارها با تعریف پلتفرمی بهعنوان واسطه در تلاش هستند برقراری ارتباط بین ارائهدهندگان خدمات و استفادهکنندگان از خدمات را تسهیل بخشند.
مثال: اسنپ
۱۲) مدل وابسته: لینکهای موجود در محتواهای سایتها یکی از بهترین راههای تبلیغاتی برای کسبوکارها است. بهعنوانمثال پلتفرمهایی مانند سفر ۷۲۴ که درزمینهٔ فروش آنلاین بلیط اتوبوس فعالیت دارند، میتوانند با اضافه کردن لینکهایی از اسنپ تریپ و هتلها علاوه بر تأمین اطلاعات موردنیاز کاربرانشان، بهصورت نامحسوس به تبادل لینک و تبلیغ یکدیگر نیز بپردازند.
۱۳) مدل شبکهای: این بیزینس مدل نمونهای از روش فروش مستقیم است. بهاینترتیب که محصولات یک شرکت توسط ساختاری سازمانیافته و لایه به لایه توسط شرکت دیگری به فروش میرسد.
۱۴) مدل انبوه: این بیزینس مدل برای ایجاد ارزش از خود کاربران استفاده میکند. بنابراین مخاطبان بهواسطه ارتباط عاطفی عمیقی که با آنها برقرار میشود، بیشتر به این کسبوکارها وابسته میشوند.
مثال: ویکیپدیا
درصورت تمایل به این مطلب امتیاز دهید:
دیدگاه خود را ثبت کنید